SKULL ☠ JOKES



مطمئنا پیش اومده براتون برید تو فاز یه فیلم یا داستان نه ؟ من بعد از مدت های طولانی برگشتم به فاز ارباب حلقه ها و هابیت  

شروع کردم به خوندن کتابای ارباب حلقه ها که البته میدونم قراره پشیمون شم چون همه میدونن خوندن کتابه بعد از دیدن فیلم اصن حرامه! اما چیزی ک برام قشنگه شباهتای کتاباش به کتابای دنیای وارکرافته. نه از نظر داستان و روایت ، بلکه از لحاظ محیط و اسما و اینا . 

واسه کسایی ک نمیدونن ، دنیای وارکرفت و دنیای ارباب حلقه ها یا همون سرزمین میانه اول یکی بودن. دو تا دوست باهم ساختن این دنیا رو اما بعد تصمیم گرفتن مسیرشون از هم جدا بشه واسه همین این دو تا دنیا از خیلی جهات بهم شبیهن ، وارکرافت جنگ محور تر شد ، جنگی که توش سیاه و سفید رو نمیشه تشخیص داد اما سرزمین میانه شد جنگ بین سیاه و سفید . 

And I have a new crush . On lord thranduil god he is so handsome . it's like lee pace was born for this role .

 


با کلی شور و شعف و ذوق و خوشحالی بلند شدم رفتم دانشگاه ، با کلی استرس بخاطر دیر رسیدن بدو بدو خودمو رسوندم انجمن بازی ، رفتم دم در کلاس ، یادم اومده استاد گفته بود وقتی دیر میاین از در پشتی بیاین ک تو فیلم نیوفتین ، رفتم در پشتی میبینم قفله، برگشتم در اصلی محکمممم دستگیره رو کشیدم بعد یه آقایی اومده میگه خانوم ! این درا قفل مرکزی داره ، برید ته سالن بگید براتون باز کنن. این جا بود ک به بی سروصدا بودن کلاس شک کردم ، رفتم میپرسم کلاس یونیتی کجاست ؟

خانومه میگه پنج شنبه بود دیگه

میگم خب

میگه خب

میگم الان کجا برگزار میشه

میگه نهههه فقط پنج شنبه هاست

من :|

اون :|

من اخه تو سایت نوشته بود شروع کلاس پنج شنبه ساعت 11 

اون نههههه فقط پنج شنبه هاس . چون بچه ها دانشگاه دارن نمیتونن هروز بیان ک

من *that makes sense*

و بعد از اون awkward silence

 

اومدم از ساختمون انجمن بیرون شرو کردم خودزنی روحی روانی

*کفر بر تو ! لعنت بر تو! ای کور ! ای بیمار ! فرق پنج شنبه و پنج شنبه ها رو نمیدونی؟؟؟؟*

نیمه پر قضیه رو ببینیم بعد از مدت ها یکی از دوستامو دیدم ، بعد از قرن ها به یه گربه غذا دادن ، و بعد از مدت نه چندان زیادی مترو سواری کردم

تنها عللی ک الان calm ئم همیناس .


.

.

.

حال الانم واقعا قابل توصیف نیست . فقط اینو میگم حالم خیلی خوبه . امروز و امشب برای ما گیمیرا ، خیلی پربرکت بودن اول از همه اینکه بلیزکان که اگه نمیدونید چیه سرچش کنید . گرچه این اونت ها خیلی درداورن برای ماهایی که نمیتونیم اونجا باشیم و خیلی چیزا رو از دست میدیم . اما . اما وای از تریلرا و خبرایی ک امشب اومد . اول از همه دیابلو چهار ، که به قصد فک اندازی دنیا اومد و دیالوگاش اصلن داغونم کرد 

From the abyss we seek thy salvation
By three they come
By three thy way opens
By the blood of the willing
We call thee home
Hail daughter of hatred
Creator of sanctuary
Hail Lilith

و بعدم تریلر world of watercraft shadowlands که دنیا رو وارد شوک کرد. موقع دیدنش از شدت هیجان میلرزیدم . عالی بود عالی! یک دنیا به بلیزارد، بابت تمام چیزایی که بهم داده ممنونم .

و سیلواناس . وای ک سیلواناس چیکار کرد .

She ended an era

And started a new one

 


oh wow !

are u freaking kiding me ?

AP is back !!! wow . so many memories are coming back to me @_@

so many memories

the thing we AP users had . im sorry have with it, is that you can never be sure of it's ending.

Now that i think about it we are pretty much like the supernatural fandom.

We've seen sam and dean die and come back to life so many times that when someone asks us :

hey did you see that episode when sam/dean died ?

and we are like :

heh, which time ?


Tonight was movie night. I watched The Hobbit 3: Battle of the five armies on TV with my mom . The movie was 3 hours in total but for us it took 4 hour cuz we ended up having a lot of conversations about the similarities of the storyline of the move to the real world, all the wars, the greed, the good, the bad, everything. 

It was nostalgic for me cuz when I was a kid my mom and I used to do the same thing everytime we watched the anime Sprited away on TV. but another reason for tonights feeling of nostalgia is the following conversation :

Me : mom , do you know which character I like.

Ps : my favorite character is king Thranduil

Mom : *points at thranduil* that guy !

Me : :| * how did she know? *

 

The conversation I had 4 years ago watching a series called Pasta on TV with her :

Me : mom do you know which one I like ?

Ps: my favorite character is Phillips.

Mom : *points at Phillips*

Me : *how ? How does she do thaaat?*

 

She knows . she knows everything


اون forcibly reopened چپتری که گفتم بالاخره بسته شد!

چقدر از دیدن اون فیلد قرمز رنگ زیر پنل که نوشته بود " تاریخ پایان محرومیت : هرگز " حس راحتی بهم دست داد. میدونستم چنین روزی میرسه . قشششنگ اومدن این روز رو دیده بودم و از رسیدنش خوشحالم. 

میدونی مهم نیست چقدر برای یه نفر تلاش کنی، انسانها زیاده خواهن ! و ی جا بهت میگن نع ! کافی نبود .

مهم نیست چقدر بخاطرشون زمین بخوری و بلند شی، اونا زانوهای زخمیتو نمیبینن، دستاتو میبینن که آیا پر هست یا نه ! 

نه همه، اما خیلیا :)

در نتیجه . 

Do what you do for yourself, not to empress anybody

Ps: forget about emotions XD give me back the net that I used for you XD


امشب یه اتفاق جالب برام افتاد. یه حسی بهم داده شد که خیلی دلم برای اون حس تنگ شده بود.

خب قضیه از این قراره .

*this post is gonna be long*

من یه کی پاپرم و به کی پاپر بودنم افتخار میکنم. همونطور که اوتاکو ام و به خاطر این قضیه زیاد بهم توهین شده اما اهمیتی نمیدم. کی پاپ بخشی از زندگی و استایل منه و همونطور که درو دیوار اتاقم پر از پوستر گیم و انیمه است، پر از عکس و پولاروید کی پاپی هم هست. اما مدتی هست که از کی پاپ فاصله گرفتم . علتش چیه ؟ علتش این سال نفرین شده ایه که توش هستیم. کی پاپ برای کسی مثل من که روحیه دارک و افسرده ای داره شاید چیز غیر معمولی بیاد و به شخصیتم نیاد اما کی پاپ چیزی بود که باعث شد دوباره و بعد از مدت ها زندگی کنم. از ته قلب باهاش خندیدم و از اعماق وجودم باهاش گریه کردم و زندگی کردم. کی پاپ اون قسمتی از تخته زندگیمه که پر از رنگای شاد و جیغیه که با هم مخلوط شدن و در عین بی نظمی، هارمونی قشنگی بوجود اوردن و این برای من زندگی بخش بود تا وقتی که .

اولش با خودکشی جونگ هیون شروع شد. اون روز نه تنها فندوم شاینی بلکه کل کیپاپرا ضربه خوردن . بعد از اون تلاش کردم قوی باشم، همون موقع بود که وبلاگ اکسوم به فنا رفت و نتیجه زحمت یک سالم پرید. اما یه وب دیگه زدمو به فعالیت ادامه دادم و اتفاقا اولین پسته اون وبم این جمله رو توش داشت : " آرزو میکنم باقی سال و سال آینده برای کیپاپرا بهترین اوقاتشون بشه" که انگار کائنات منتظر بود که من این جمله رو بگم و دقیقا برعکسشو انجام بده :|

 اخبار نابود کننده در مورد جرایمی که به افرادی از کی پاپ بودن مربوط بود شروع شد به اومدن کرد. به مدت دو ماه پیج کی پاپ وانگ که مخصوص خبرای کی پاپی بود فقط پر شده بود از اخبار بدی که باعث میشد آدم بخواد خودشو در احساس denial خفه کنه اما نمیشد، وقتی کار به دادگاه کشیده شد و مدرک و شاهد اوردن دیگه کاری نمیشد کرد. این اخبار در حدی برام ترسناک شده بودن که هر وقت میدیدم تو فید اینستام پستی از کی پاپ وانگ هست فقط چشمامو می بستمو دعا میکردم که چیز بدی نباشه ک متاسفانه همیشه بود. به حدی رسیدم ک پیجشو آنفالو کردم، اون موقع دوران سختیو داشتم پشت سر میداشتم و پشت سر هم شنیدن اخبار بد کی پاپ برام دیگه نابود کننده بود. کم کم از کی پاپ فاصله گرفتم و بعد سربازی اکسو شروع شد که از شانس بنده اولیشونم آلتیمت بایس من شیومین بود که رفت سربازی که واسه من تیر خلاص بود. بعد بی تی اس اعلام تایم اوت کرد که واسه منی که تا الان paranoid شده بودم انگار خبر دیسبند شدنشون اومده بود و همین اواخرم که ووجین استری کیدزو ترک کرد. از این خبر قلبم در حدی درد گرفت که درست مثل شنیدن خبر فوت جونگ هیون میخکوب شدم و نمیتونستم ت بخورم از جام . (حس عصبانیتی رو داشتم که سر رفتن کریس بهم دست داده بود، همه اش با خودم میگفتم چیشد اونهمه قول و آرزو؟ ) بعله پس نتیجه میگیریم اوضاع هنوزم چندان خوب نشده . خبر تشکیل گروه سوپر ام بود که بهم روحیه داد که اونم متاسفانه خودش علتی شد برای یه فن وار دیگه توی فندوم همیشه دعواگر اکسو-الها . (خودم اکسوالما ! نیاید هیت بدید ک اعصاب ندارم XD ) دیگه خسته شده بودم، به زندگیم نگاه کردم ، پر دعوا بود، به دوستام نگاه میکردم، دائم دعوا بود، تو مد که دعوا دیگه عادی شده بود و تو دنیای کیپاپ هم که انگار همه مشکلات جمع شده بودن که خودشونو اون موقع نشون بدن. اینطوری شد که اون رنگای قشنگی با وجود بی نظمی برام آرامش بخش بودن شروع کردن رفتن به سمت و سیاه و خاکستری.

جمله ای که میخوام الان بگمو فقط اکسو-الها درک میکنن : قدری بی حس شدم که پارک چانیول موزیک ویدیو داد و من هیچی حس نکردم . XD

اما امشب . امشب تیزرا و فوتوشوتای چان رو دیدم برای کامبک obsession . واهااایییی

تمام اون حسای خوبی که کیپاپ و به خصوص اکسو بهم میداد دوباره شروع کردن به برگشتن و یه دفعه بدنم پر از حس خوشحالی شد. این معجزه ایه که کی پاپ برا من داره ! آهنگای اکسو برام حکم دوپینگو داشتن شبای امتحان ، 20 دقیقه کنسرت اکسو دیدن باعث میشد تماااام خستگیم از تنم در بره. و من .

من دلم تنگ شده بود برای این حسا . برای حس انتظار فوتوتیزرا . استرس برا کامبک . خوشحالی موقع اومدن آلبوم جدید ، استریم زدنای شبانه ام واسه ام وی جدید، رفتن به مد روز بعد از دیدن کامبک و با جییییییغ پریدن بغل اکیپ کی پاپرم ، یواشکی بردن ام ویا و اهنگا به مد و گوش دادنشون به جای رفتن سر صف، دنسایی که کیمیها کاور میکرد و فن گرلینگ تا حد مرگ ( :| I know i know . i just can't help it )  دلم تنگ شده بود برای این حسا و امشب این حسا بهم برگشتن .

الان، خوشحالم ! :)


Karma oh karma . they say if you do any action the same will come back to you in anyways. well i did something and it came back to me the EXACT way .

*واسه چند صدمین بار دارم خودمو به خاطر پینترست گردی لعنت میکنم ، اگه بدونید این سایت تا حالا چقدر برام انیمه و فیلم و سریال اسپویل کرده*

نگار راس میگه ، این اتفاق باید برا منی که "your heart is a highway" بود میفتاد که true emptional heart break رو درک کنم XD

 

ps: why replace crushes when you can collect them XD

it sounds desturbing but it's not !

i have a list for my Anime crushes , game crushes , series and movies crushes and singer crushes.

yeah . im gonna die alone aren't i ? XD

 


you know what's funny? you know what really makes me laugh? I used to think that my life was a tragedy but now i realize it's a fucking comedy .

Joker-

 

Don't forget to smile

):)

 

tonight negar and i made an scadual to watch Joker and i have to say it was freaking fantastic ! the funny thing was that the night that Joker rised as the "Joker", somewhere else, not so far away in Gotham City the "Batman" was rising .


عاغا من اینستا نمیخوام ، تل نمیخوام ، واتساپ نمیخوام . تو رو خدا یوتوبو آزاد کنید Sam and colby قراره سریال جدیدشون این هفته تو یوتیوب بیاد و من asmr tingting میخواااااااام . 

خداااا . پاب جی هم خیلی وقته نزدم ولی مهم نیست ، یوتیووووووب

پی نوشت : واهاهای، اپارات tingting داره  


استوری گذاشته بودم :

Playing Final Fantasy VII : Crisis Core is both a curse and a blessing .

واسه رد کردن یکی از باس بتلا باید با جنسیس بجنگی . بعد از سه روز بالاخره این باس بتل رو گذروندم، نمیدونم واقعا سخت بود یا خودم لفتش میدادم اما بالاخره کشتمش خیلی حس بدی بووود .

I killed the love of my life with my own hands .

هر ضربه ای میزدم بهش دردشو خودم حس میکردم

صحنه دلخراشی بود، نصفی از وجودم فریاد میزد :

Kill him, finish him 

نصفی دیگه با اشک فریاد میزد :

Nooo, don't hurt hiiiiiim

*I know I'm a psycho XD*

کلا مجموعه اف اف همینطوره . تو همه سری ها پلیر باید حداقل مرگ یکی از کاراکتر های اصلی رو ببینه. چ وضعشه انیکس؟ 


اوکی سیزن سه 13ry رو هم نشستم بکوب دیدم . چرا یه حس  i need a closure ئی دارم نسبت بهش ؟ الان چیشد ؟ منتظر سیزن 4 باشم عایا ؟ انداختن تفنگا تو رودخونه روکی میستِیک نبود ؟ همیشه تو همه فیلما وقتی یه چیزی تو رودخونه قایم میکنن یه جوری بالاخره پیدا میشه .

 

اسپویل

موضوع این سیزن . یکم برای من به شخصه tricky بود. تغیر کردن . چیزی نیست که یه شبه انجام بشه . تایم میخواد. آیا برایس اگ زنده میموند قادر میبود که کاملا خودشو تغیر بده ؟ شاید آره شایدم نه . آنی فقط فو کرده بود رو اون جنبه مثبت برایس و کِلِی هم فو کرده بود رو جنبه منفیش . بنظرم هیچ کدوم درست نبود. اصلا از برایس طرفداری نمیکنم. من تا اخرم نتونستم برایس رو ببخشم باوجود تمام اتفاقاتی که افتاد چون حقش نبود که راحت بخشیده بشه و خب اینطور هم نشد و بنظرم این عدالت بود. speaking of justice . با کاری ک کردن هم موافق نبودم . اینکه مرگ برایسو انداختن گردن مانتگامری. مانتی خطاهای زیادی انجام داده بود اما کشتن برایس یکی از اونا نبود. یه اجساس unsafe بودنی بهم دست داد که نقشه شون یجوری بالاخره لو میره .

 

آموزنده ترین سکانس این سریال بنظرم سخنرانی جسیکا بود و اون شجاعتی که به بقیه داد . نحوه صحیح protest دادن و نحوه صحیح support کردن رو خیلی قشنگ اون سکانس به تصویر کشید چیزی که اجساس میکنم همه مون نیاز داریم یادبگیریم.

درکل خوب بود. اگه کسی میدونه سیزن چهاری در کاره بهم اطلاع بده لطفا :)

 

پی نوشت بی ربط : هولی! چققققققدر اون پسره وینستون شبیه V از دویل می کرای 5 ئه !!! ینی اصن . اوووفف . real life game character ندیده بودم که دیدم XD

i mean god ! if you are bringing game characters to life i have a list so . you might want to start with that please ?


دیشب به کوب نشستم کل سیزن دو سریال13 reasons why رو دیدم . با اینکه فصل یک این سریالو دیده بودم و خوشم نیومده بود ازش ولی دیگه سریال نداشتم ببینم . :| 

اسپویل

سیزن دو اومده بود به موضوعی پرداخته بود ک نبود اون باعث شد از سیزن یک خوشم نیاد . اونم ساید دوم داستان بود. ما داستانو از ساید هانا شنیده بودیم ولی همیشه یه قضیه یا ی داستان یک ساید دیگه هم داره و حتی گاهی چند ساید داره . اما در کل هنوزم خوشم نیومده ازش .  نمیدونم چرا . اما در کل بنظرم ازش دیدن داره .

 

**خواهشا هشدار اول سریال رو جدی بگیرید و اگر قصد دیدن این سریالو دارید و خودتون چه در گذشته و چه حال، با خودکشی یا حتی افکارش مواجهه شدید و یا میدونید که میتونه روتون تاثیر بزاره این سریال رو نبینید. چیز خاصی از دست نمیدید، دنیا پر از سریالای قشنگه**

یکی از بهترین جمله های این سیزن جمله اسکای بود :

I can let you go and still love you

کسی میدونه از کجا میشه فصل سومشو دانلود کرد ؟ نت خیلی جاها شنیدم اومده ولی واسه من هنوز داخلیه :/


Lee توی هابیت نقش یه کاراکتر خیلی arragent و مغرور داره . در عین حال fabulousness ازش میباره . اما توی  pushing daisies یه موجود پاک و معصوم و به قول نگار گوگولیه ! (خیلی pure ئه کاراکترش میگه don't call the undead ppl zombie, that's disrespective . ای خدا . i wanna hug him) یه حس به قول مارشال "oh honey sweety babyyyyy" دارم بهش . از اون meme ها هست که میگه "protact him at all cost" ، یه حس اونجوری به آدم میده . الان من موندم .

fabulous king of mirkwood or a cute pie maker?

قشنگ انگار دو تا ساید کاملا مخالف یه آدم بایپولر یا یه آدم مالتی آیدنتیتی رو جدا کردی و ازشون خواستی فیلم بازی کنن

you know when you think about it . acting is a very scary job ! to be able to role play such opposite characteristics is just . wierd , but we all are playing different characters time to time aren't we ? we all are actors . that's a part of our life

 


تلویزیون مستند گذاشته داره میگه چقدر بازی هایی مثل doom  و tomb raider باعث بروز خشونت و حتی حمله با سلاح گرم تو آمریکا شده، مامان هم صدای تلویزیونو از قصد تا ته بلند کرده تا من بشنوم حالا منم در حال replay کردن devil may cry 2 ئم . XD خدایا . خودت ظهور کن


حرفاتون، استوری ها و پستاتون رو ذره ای باور نمیکنم، وقتی محتواشون با واقعیتتون در تناقض فجیعی به سر میبره!

 

مخم سوت کشید وقتی دیدم چه کسایی پیام تسلیت و چه کسایی پیام تهنیت گفتن. جمله leonard اومد تو ذهنم :

What are you looking at? You've never seen a hypocrite before?


When I die, put my headset on my ears and make sure I listen to the folder of Joker soundtrack on my phone, from the first track to the last of it!  Because today I nearly died listening to it on metro, and I'm pretty sure if I listen to them when I'm dead they'll revive me

مدت ها بود ساوندترک یه فیلم اینقدر ستیسفایم نکرده بود. فکر نمیکردم کسی جز هانس زیمر بتونه اینقققققققدر محتوا در موسیقی بیکلام بگنجونه. تو مترو ک داشتم گوش میدادم قشنگ منتظر بودم در ک باز میشه یه نفر با ماسک جوکر وارد بشه و وارد ی استیجی از riot بشیم اما نشد. شاید بهتره ک نشد. 

حس خلسه ای ک اهنگ bathroom dance ش بهم میده رو اصلا نمیتونم توصیف بکنم .

 


پیام های تسلیتی که امروز و فردا خواهیم خواند.

تسلیت ایرانیست که مُرد!

آخرین ریسههای باقی مانده از ریسمان اعتماد و اتحاد بود .

که پاره شد!

 

به پهن کردن پرچم آمریکا و انگلیس برای اینکه مردم از روشون توی پیاده رو ها راه برند ادامه بدید.

وای از اون روزی که کم کم پرچم خودمون در کنار اونها پدیدار بشه!

وای از اون روزی که مردم و مملکت دیگه چیزی برای کنار هم موندن نداشته باشن.

 


اتاق من safe zone امه . توش راحتم . توش خودمم . هر وقت بخوام درس میخونم، هر وقت بخوام با صدای بلند آهنگای جویی رو میخونم، هر وقت بخوام میخوابم! کلا my room is my kingdom

امشب یکم با بکی تو اینستا صحبت کردم. ناراحت بود! نگران بود . خب البته این حال همه مونه. اما اون حالش بدتر بود. انگار یکی از دوستاشو تو اعتراضات گرفته بودن. حرفمون ک تموم شد از غارم (چون تایم زیادی رو تو اتاقم میگذرونم خانواده میگن تو مثل خوناشاما که میخوان در معرض نور نباشن رفتی یه غار پیدا کردی و توش زندگی میکنی) گفتم برم بیرون ببینم اوضاع چطوریه.

TV داشت مصاحبه با "مسئولین" پخش میکرد، مامان داشت از تو گوشیش اخبارو میخوند، Sis داشت ویدیو اعتراضات دانشجوها رو میدید بعد یه دفعه گفت اعتراضات اصفهان کشته داد.

سرمو انداختم پایین برگشتم به اتاقم . دیگه از فردا با جمله امیدوارم امروز روز بهتری باشه بلند نمیشم . نه که نا امید بشم! نه . فقط دیگه حوصله سروکله زدن با افکار خودمو ندارم!

a better day?

oh yeah sure

به اتاقم ک برگشتم خودمو انداختم رو تخت، remedy این مدتم شده صدای جویی.آرومم میکنه، داشبورد تامبلرم شده فان کوئت های ویچر و گیف های جویی! فید پینترستم شده عکسای جویی.هدست زدم و اهنگشو پلی کردمو غرق شدم تو دنیای خودم .

پناه بردن (نه فرار کردن) از دنیای واقعی به دنیای خودم برام چیز جدیدی نیست! برام مثل recharge میمونه . اما اخیرا، مثل قبلنا، از خودم میپرسمwhat if i could stay ؟

و همینطور فکر میکنم، و فکر میکنم . صدای جویی موقع خوندن im weak my love and i am wanting میشکنه و من هم هر دفعه باهاش میشکنم . و فکر میکنم . what if i could stay . و بعد .

well . reallity kicks in :)


me : im never gonna have kids. Who wants kids?

*Jack appears with mouth full of candy and saying "I like it" with sweetest smile ever*

also me : shit :\ okay. i've known jack for half a day but i adopted him, he is my son! if anything happens to him, im gonna kill everyone on this planet and then myself. y'll hear me!!!? STAY AWAY from my kid !

I like nougat

In this episode he is * less then one day old*. He is literally a baby! well not "just" a baby. he is a nephilim ! a baby born of angel and human blood.

البته خوده الکس موقعی ک این نقشو بازی کرده تقریبا 15-16 سالش بوده XD

Edit1 (not mine, credit to owner)

Edit 2 (not mine, credit to owner)

i mean just . look at him! he is adorable!!!! i never wanted to hug someone so hard XD

 

" I am son of Lucifer

I'm a Hunter

I AM A Winchester "

 

Welcome!

to team free will 2.0 Jack :)

Welcome to the Winchester family ~

 

ps: just in case . im talking about Supernatural ^^


بالاخره هانیبال رو ب پیشنهاد پری شرو کردم. ازون سریالاست ک خودش با بلوپراش 180 درجه فرق میکنن. خود سریال تم دارک جناییه، پلوبرا رو ک میبینی انگار سریال کمدیه !

هنوز تازه قسمت چهار سیزن یکمو از همین الان دارم با دیدن ادیتاش تو اینستا واسه خودم اسپویلش میکنم.  :| yeah typical me

Whatching it is probably not the best decision considering, well . me being me but, I needed something this dark. It's like espresso! It's bitter yes! But in its own way, it heals the invisible wounds :) like the meme said ! I want my coffee dark and bitter just like my soul .

 


Others : video games cause violence. They corrupt teenagers minds.
Me playing skyrim which includes fighting, killing, gore scenes and blood : sitting on a chair at the inn listening to the bard playing his lute and just chillin' . 
Or
Horse riding and enjoying the beautiful nature of Skyrim, some times stopping and just admiring the view!

*video games don't CREATE violence, if someone becomes violent playing them, it's because that they tried channeling their anger and rage through games but they couldn't so they have no choice but to unleash it in the real world. There is nothing wrong with the games! So instead of changing the subject, confront the real question, where does this anger and rage come from? Why? How to stop it and how to help! Not . " oh it's because of all the games you play that you are always angry" !
PEOPLE I'm planting vegetables in a farm! How could that be the problem???*


قولی که به خودم در شروع 99 دادم شکست :)

قولی که هر سال نو کردن و هر سال شدنش برام مثل یه رسم شده. اصلا نمیدونم از کی شروع شد. چرا شروع شد. اما از یه جا به بعد هر سال از خودم قول گرفتم گریه نکنم.

یکی نیست بگه د آخه . عججججب!

و اما علت شکسته شدن قولم. بالاخره وقت گذاشتم و انیمه سینمایی که مدت ها میخواستم ببینم اما نمیشد رو دیدم.

میخوام پانکراستو بخورم! مثل Koe no katachi با روح روانم بازی کرد. مثل Kimi no nawa سرگیجه آور نبود. یه حس سادگی مثل The Anthem of the Heart داشت.  What the hell نداشت. اما why the hell داشت. حس قشنگی بهم داد. راستش هنوز کامل هضمش نکردم فقط خواستم بگم فوق العاده پیشنهادش میکنم. یه انیمه یه ساعت و نیمی بیشتر نیست.

اینم لینک دانلودش.

باید اونور یه پست بذارم واسه سینمایی های قشنگی ک باید دید.

 

پ.ن : زار زدما !!! همچنان دارم با اندینگ زار میزنم


اگر گوشام توانایی اعتراض داشتن تا حالا ازم شکایت کرده بودن بسکه این مدت یه پلی لیست ثابت رو گوش دادم. دایورسیتی این پلی لیست جدید در حدیه که از Love don't hate it ئه Duncan Laurence میره به Misfit Lunaticئه MISSIO. اون وسطائم Siouxsie داره فریاد میزنه Loooooooooooooove criiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiime

 


I wanted to run away with you.
I wanted to take your very very cold hands and take you somewhere far away. 
Somewhere nobody would knew us. 
And I could shield you from all the sadness and darkness and madness and the pain that you have suffered. Then, little by little I would heal your scars. The ones on the surface and if you let me, the ones that are within. Seeing you heal would be my remedy and I would heal on my one. But I can't run away with you, can I? Even if I could you wouldn't let me would you? 
Even as a dream it is a long shot but oh how much I wished I could be your Peter pan and take you to my neverland. 
The thing is you don't need a peter pan. All your life you have fought. 
For you, for your sister, and you know nothing but fighting. Always fighting alone. Not because you have nobody, because you need nobody. You are already strong. You are already, your Peter pan. :)

 


زیبا بود. فوق العاده زیبا بود. اگر طرفدار سریال با تم های دارک هستید و سن بالای 18 دارید پِنی دِرِدفول رو پیشنهاد میکنم. اگه هانیبال رو هر جا استاپ کنی میشه ازش یه تابلوی هنری در آورد، پنی رو هر جا استاپ کنی دیالوگ سنگینی داره که باید بخاطر سپرد. داستان ها و افسانه هایی تا حالا شنیدید رو کنار هم بذارید، دراکولا، فرانکنشتاین، هاید و جکیل، لوسیفر، ومپایر، ورولف، ویچ . پنی ترکیبی از همه اینهاست در دوران عصر تاریک! دورانی که قاتلای معروفی مثل جک د ریپر یا سوئینی تاد توش زندگی کردن. همه اینها به علاوه poetry. در بین همه اینها، شاید باورتون نشه، ولی چقدر زیبا رسیدن به خدا به تصویر کشیده شده.

نورپردازی تاریکش به قول Bryn "سیاه مخملی"بود، درست شبیه هانیبال. همون دارک نسی که میخواستم رو ازش گرفتم.

و وای از ساوند ترک های زیباش نگم ک با صدای دیپ Rory و اشعار Wordsworth میکس میشد.

و چقدر که من سکانسایی ک ایوا گرین و بیلی پایپر توش بازی کرده بودن رو عقب زدم و دوباره دیدم بسسسکه قشنگ بازی کردن لنتیا !

در کل فوق العاده بود. کراس اووری از همه دارک فانتزی هاست و شاید همه پسند نباشه اما برای من خیلی دلچسب بود.

 

There was a time when meadow, grove, and stream,
The earth, and every common sight.
To me did seem
Apparell'd in celestial light,
The glory and the freshness of a dream.
It is not now as it has been of yore:
Turn wheresoe'er I may,
By night or day.
The things which I have seen I now can see no more!

But there's a tree, of many one,
A single field which I have have looked upon,
Both of them speak of something that is gone:
The pansy at my feet
Doth the same tale repeat:
Whither is fled the visionary gleam?
Where is it now, the glory and the dream.?


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها