امشب یه اتفاق جالب برام افتاد. یه حسی بهم داده شد که خیلی دلم برای اون حس تنگ شده بود.

خب قضیه از این قراره .

*this post is gonna be long*

من یه کی پاپرم و به کی پاپر بودنم افتخار میکنم. همونطور که اوتاکو ام و به خاطر این قضیه زیاد بهم توهین شده اما اهمیتی نمیدم. کی پاپ بخشی از زندگی و استایل منه و همونطور که درو دیوار اتاقم پر از پوستر گیم و انیمه است، پر از عکس و پولاروید کی پاپی هم هست. اما مدتی هست که از کی پاپ فاصله گرفتم . علتش چیه ؟ علتش این سال نفرین شده ایه که توش هستیم. کی پاپ برای کسی مثل من که روحیه دارک و افسرده ای داره شاید چیز غیر معمولی بیاد و به شخصیتم نیاد اما کی پاپ چیزی بود که باعث شد دوباره و بعد از مدت ها زندگی کنم. از ته قلب باهاش خندیدم و از اعماق وجودم باهاش گریه کردم و زندگی کردم. کی پاپ اون قسمتی از تخته زندگیمه که پر از رنگای شاد و جیغیه که با هم مخلوط شدن و در عین بی نظمی، هارمونی قشنگی بوجود اوردن و این برای من زندگی بخش بود تا وقتی که .

اولش با خودکشی جونگ هیون شروع شد. اون روز نه تنها فندوم شاینی بلکه کل کیپاپرا ضربه خوردن . بعد از اون تلاش کردم قوی باشم، همون موقع بود که وبلاگ اکسوم به فنا رفت و نتیجه زحمت یک سالم پرید. اما یه وب دیگه زدمو به فعالیت ادامه دادم و اتفاقا اولین پسته اون وبم این جمله رو توش داشت : " آرزو میکنم باقی سال و سال آینده برای کیپاپرا بهترین اوقاتشون بشه" که انگار کائنات منتظر بود که من این جمله رو بگم و دقیقا برعکسشو انجام بده :|

 اخبار نابود کننده در مورد جرایمی که به افرادی از کی پاپ بودن مربوط بود شروع شد به اومدن کرد. به مدت دو ماه پیج کی پاپ وانگ که مخصوص خبرای کی پاپی بود فقط پر شده بود از اخبار بدی که باعث میشد آدم بخواد خودشو در احساس denial خفه کنه اما نمیشد، وقتی کار به دادگاه کشیده شد و مدرک و شاهد اوردن دیگه کاری نمیشد کرد. این اخبار در حدی برام ترسناک شده بودن که هر وقت میدیدم تو فید اینستام پستی از کی پاپ وانگ هست فقط چشمامو می بستمو دعا میکردم که چیز بدی نباشه ک متاسفانه همیشه بود. به حدی رسیدم ک پیجشو آنفالو کردم، اون موقع دوران سختیو داشتم پشت سر میداشتم و پشت سر هم شنیدن اخبار بد کی پاپ برام دیگه نابود کننده بود. کم کم از کی پاپ فاصله گرفتم و بعد سربازی اکسو شروع شد که از شانس بنده اولیشونم آلتیمت بایس من شیومین بود که رفت سربازی که واسه من تیر خلاص بود. بعد بی تی اس اعلام تایم اوت کرد که واسه منی که تا الان paranoid شده بودم انگار خبر دیسبند شدنشون اومده بود و همین اواخرم که ووجین استری کیدزو ترک کرد. از این خبر قلبم در حدی درد گرفت که درست مثل شنیدن خبر فوت جونگ هیون میخکوب شدم و نمیتونستم ت بخورم از جام . (حس عصبانیتی رو داشتم که سر رفتن کریس بهم دست داده بود، همه اش با خودم میگفتم چیشد اونهمه قول و آرزو؟ ) بعله پس نتیجه میگیریم اوضاع هنوزم چندان خوب نشده . خبر تشکیل گروه سوپر ام بود که بهم روحیه داد که اونم متاسفانه خودش علتی شد برای یه فن وار دیگه توی فندوم همیشه دعواگر اکسو-الها . (خودم اکسوالما ! نیاید هیت بدید ک اعصاب ندارم XD ) دیگه خسته شده بودم، به زندگیم نگاه کردم ، پر دعوا بود، به دوستام نگاه میکردم، دائم دعوا بود، تو مد که دعوا دیگه عادی شده بود و تو دنیای کیپاپ هم که انگار همه مشکلات جمع شده بودن که خودشونو اون موقع نشون بدن. اینطوری شد که اون رنگای قشنگی با وجود بی نظمی برام آرامش بخش بودن شروع کردن رفتن به سمت و سیاه و خاکستری.

جمله ای که میخوام الان بگمو فقط اکسو-الها درک میکنن : قدری بی حس شدم که پارک چانیول موزیک ویدیو داد و من هیچی حس نکردم . XD

اما امشب . امشب تیزرا و فوتوشوتای چان رو دیدم برای کامبک obsession . واهااایییی

تمام اون حسای خوبی که کیپاپ و به خصوص اکسو بهم میداد دوباره شروع کردن به برگشتن و یه دفعه بدنم پر از حس خوشحالی شد. این معجزه ایه که کی پاپ برا من داره ! آهنگای اکسو برام حکم دوپینگو داشتن شبای امتحان ، 20 دقیقه کنسرت اکسو دیدن باعث میشد تماااام خستگیم از تنم در بره. و من .

من دلم تنگ شده بود برای این حسا . برای حس انتظار فوتوتیزرا . استرس برا کامبک . خوشحالی موقع اومدن آلبوم جدید ، استریم زدنای شبانه ام واسه ام وی جدید، رفتن به مد روز بعد از دیدن کامبک و با جییییییغ پریدن بغل اکیپ کی پاپرم ، یواشکی بردن ام ویا و اهنگا به مد و گوش دادنشون به جای رفتن سر صف، دنسایی که کیمیها کاور میکرد و فن گرلینگ تا حد مرگ ( :| I know i know . i just can't help it )  دلم تنگ شده بود برای این حسا و امشب این حسا بهم برگشتن .

الان، خوشحالم ! :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها